باران 

دو چشمم ابر بارانی چرا شد

دلم دریای طوفانی چرا شد

زجزر ومد غم در دیده ودل

چنین پر موج  پیشانی چرا شد

                          قیصر امین پور

باران عشق در کوچه تنهای دوباره شروع به باریدن کرد هوا  طور دیگری بود احساس غریبی داشتم سردر گم نمی دانستم دنبال چه هستم ؟

درآن کوچه حال وهوای دیگری داشتم غرق در چیز خاصی بودم احساس عجیبی داشتم نگاهم به همه چیز طور دیگر شده بود غرق در عالم خودم بودم دوست داشتم راه هم را ادامه بدهم تا به جای برسم ولی هر چه می رفتم تمام نمی شد

انگار منتظر کسی بودم تا مرا از این راه نجاتم دهد ولی کو نمی دانم باز به راهم ادامه دادم راه خلوت بود هیچ پرنده ای هم پیدا نمی شد سر در گم مانده بودم دلم طاقت نیاورد بعض گلویم را گرفته بود چشم هایم دریای طوفانی بود یک دفعه فریاد زدم  الله …..الله کمکم کن اشک از چشم هایم مثل آبشار جاری می شد من چه گناهی کردم باید در این راه سردر گم باشم  خدایا نجاتم بده،      در این حال بودم احساس سنگینی در شانه ام کردم آهسته برگشتم دیدام یک نفر با چهره خندان دست هایم را گرفت گفت نگران هیچ چیز نباش گفتم نگران ………….؟ گفت اولش رفته رفته عادت می کنی گفتم چطور  تبسمی کرد آه  گفت فکر کردی که چرا در این راه هستی این را گفت و ناپدید شد به فکر فرو رفتم (خدایا چرا چرا….) در این حال بودم به خودم آمدم و تازه فهمیدم  ای وای من عاشق  شدم

ادبیات:یکی از شاخه های ادبیات زبان شناشی است :

در زبان شناشی قانونی است که صرف کمترین انرژی در گفتار که منجر به سایش زبان می شود مثال من می خواهم بروم  صرف کمترین انرژی می شود من می خوام برم سایش پیدا می کند

مثال :الماس که ریشه اش ماس بود یک واژه اصیل فارسی است عرب ها کلمه را گرفتن ماس را گرفتن و ال به آن اضافه کردن شد الماس بعد وارد فارسی شد الماس خوانده شد دوباره از ما عربها واژه را گرفتن و به الماس، الا اضافه کردن شد الا الماس

دپی به چه معنا است :حریم وحدود یعنی رعایت حریم و حدود ،حریم جایی است که حرمت آن از جانب محرم آن حفظ می شود

4مورد درباره حریم :

1.    هر چیزی در دنیا دارای حریم است و محدودی است

2.    هر حریمی طبیعتا محرمی را نیز می طلبد

3.    هر حریمی آئین و قوانین و رسوم خاص خود را دارد

4.    هر جا که حریم رعایت شود در آنجا شاهد حیات زندگی و زیبای خواهیم بود

مثال: دوش دیدم که ملائکه در میخانه   گل آدم بسرشت اند  به پیمانه زدند

در انیجا در مورد حرمت خداوند و انسان است که وقتی خداوند انسان را می آفرید ملائکه از ادب خود وارد انجا نشدند چون آنجا حرمت خداوند وانسان بود و جای فرشتگان نبود و فرشتگان در را زدند و وارد آنجا شدند  

کسی که حج می کند یعنی کعبه را طواف می کند محرم میشود یعنی لباس محرمیت می پوشد  یعنی محرم خداوند می شود

ادب از ریشه دپی همان حریم و حرمت

کسی که با ادب ، یعنی حریم خود را می داند

حریم انسان چیست ؟    

حدیث  زندگی : پیغمبر اکرم (ص)

چون حاکم شدید به عدل وداد رفتار کنید

حضرت علی (ع)

بهترین شیوه عدل یاری مظلوم است .